ده شهریور هزاروسیصدو نودهشت

ساخت وبلاگ

آدمــها بعد از شناختــشون از همه که تصمیم میگیرن باهم چطور رفتاری داشته باشن.اینـکه بعد از یه دعوای حسابـی با مامانت تصمیم بگیری اونو دیگه مامانت ندونی یه تفکر نشدنیه.

مثه اینه که دنیایی رو که توش زندگی میکنی بشناسی و یهویی دیگه نخوایش.اوم!شاید فکر خوبی باشه ولی به شدت خودخواهانه ست.چون این عشق الهی بوده که تورو خواسته و بهت اعتماد کرده و آوردتت 

حالا نکته اینجاست که تو از جنس آدمهای خدایی ای هستی که حتی بعد از شناخت کسی که اول دوستش داری ، بخوای تلاش کنی و عرق بریزی و سعی کنی روزهای فوق العاده ای رو کنارش بسازی؟

یا اینکه فکر کنی این آدم لیاقت نداره، و بگردی و بگردی و بگردی و هیج کس رو پیدا نکنی،چون هیچ کس کامل نیست و بعد از یه مدتی تفکر هرزه بودن درونت شکل بگیره و خودتو به قعر کثافت دعوت کنی.و چون انقدر گشتی ، دیگه فکر میکنی هنوز پیداش نکردی اون فردی که سواره بر اسب کمال!

ولی اونی که باید بگردی پیداش بکنی ، ممکنه خود دیگرت باشه کنار هر فردی که بخاطر دوست داشتن باهاش زندگی کردن رو شروع کردی.

تقابل عشق و منطق...
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 201 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:05