طراحی معماری

ساخت وبلاگ
انقدر جدی روی معماری یک ساختمان،مدتها بود که کار نکرده بودم.از سالها میگذرد.و میتوان گفت بنیاد های خوبی را کار کرده بودم که با کمی تراش و سایش طرح بسیار خوبی در می امد.

 

اح عصبانی شد و حق داشت.حتی میان کار به او نگفتم که هنوز تمام نشده است و اصلا از روند کار مطلعش نکرده بودم و او هنوز هم همان صبور همیشگی ش بود. به کل فراموش کردم زمان را و تمام را.اما میانه کار چک کردم و منتظر ماندم تا او پیامی بدهد،غافل ازینکه من وظیغه داشتم زمان حال را مدیریت کنم،نه اینکه منتظر باشم او بیاید بگوید،تموم نشد؟

حال،باز هم بگویم زندگی م را برایش نمیدهم؟؟

کدامین منطق من با این ها جور درمی اید؟

هیچکدام

تقابل عشق و منطق...
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 199 تاريخ : چهارشنبه 22 خرداد 1398 ساعت: 8:52