تخریب ساختگی

بعد ازین همه تحقیری که روم وارد شده من دیگه ممکنه ، ممکنه آدم قبل نشم و بخوام هرچه سریعتر ازین کشور بخاطر آدم و آدمهایی که ساختگی, تخریب,م کردن تا خودشونو بسازن برم.ولی مساله اینجاست که توی این تخریب, ساختگی, تر تخریب, نشم و خب این نیاز داره به این که دوباره بسازم.ساختن روی ساخته ها.

و فرار بهترین راه نیست ولی ساختن برای آرامش چرا.این شهر غریب با آدم چه کارهایی که نمیکنه!

نیاز دارم دوباره آرامش رو حس کنم و نجنگم. ولی نباید بذارم که بازم تخریب,م کنه و باهام بازی کنه.تمام این مدت خودشم نمیدونست که داره بازی می کنه باهام و تمام مدت به خودش حق میده.تمام مدت فکر میکنه که حق با اونه و اونه که درست فکر میکنه و به قول خودش من خودمو بهش فروختم.اما خب،قرار نیست اگر داره باهام بازی میکنه وایسم ونگاهش کنم!حتی اگرم اینکارو بکنم ،اون موقع مخاطب بازیش من نیستم ، یکی قدرتمند تر ازمنه: خـــدا!