تقابل عشق و منطق

ساخت وبلاگ
Donya دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۰، 20:14 قتی آدمهـا میخواهند بروند، زمین و زمان را بهم می دوزند تا بروند و این ماییم که با دنیایی از همه چیز می مانیم.و دیگر بهتر است پرونده شان را ببندیم تا بروند،حتی اگر دنیایی را بهم بریزند باز میگویند تقصیر خودت بود،و هرگز کوتاه نمی آیند از گفته ها و یافته ها و یاخته ها و بافته ها.و ما می مانیم و یک حوض انتخاب کوچک و بزرگ از زیباترین و زشت ترین اتفاقات.میگویند چرا دیگر عاشق نیستی؟نمی بینند چقدر خرد شده ای میان ظلمهایشان...نمی بینند و کورندنوشته شده در جمعه ۸ شهریور ۱۳۹۸ساعت 1:27 توسط Donya | Commentsخب اول این نوشته رو برگردونم که خیلی دوسش دارم.با اینکه خیلی قدیمیه. تقابل عشق و منطق...ادامه مطلب
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 88 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 22:18

وقتی آدمهـا میخواهند بروند، زمین و زمان را بهم می دوزند تا بروند و این ماییم که با دنیایی از همه چیز می مانیم.و دیگر بهتر است پرونده شان را ببندیم تا بروند،حتی اگر دنیایی را بهم بریزند باز میگویند تقصیر خودت بود،و هرگز کوتاه نمی آیند از گفته ها و یافته ها و یاخته ها و بافته ها.و ما می مانیم و یک حوض انتخاب کوچک و بزرگ از زیباترین و زشت ترین اتفاقات.

میگویند چرا دیگر عاشق نیستی؟نمی بینند چقدر خرد شده ای میان ظلمهایشان...نمی بینند و کورند

تقابل عشق و منطق...
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 202 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:05

آدمــها بعد از شناختــشون از همه که تصمیم میگیرن باهم چطور رفتاری داشته باشن.اینـکه بعد از یه دعوای حسابـی با مامانت تصمیم بگیری اونو دیگه مامانت ندونی یه تفکر نشدنیه.مثه اینه که دنیایی رو که توش زندگ تقابل عشق و منطق...ادامه مطلب
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 199 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:05

بعد ازین همه تحقیری که روم وارد شده من دیگه ممکنه ، ممکنه آدم قبل نشم و بخوام هرچه سریعتر ازین کشور بخاطر آدم و آدمهایی که ساختگی, تخریب,م کردن تا خودشونو بسازن برم.ولی مساله اینجاست که توی این تخریب, سا تقابل عشق و منطق...ادامه مطلب
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 167 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:05

عشق منو بارها و بارها و بارها زیر سوال برد.و منو بارها و بارها تخریب کرد،عشق و آدمی که معشوق سعی به تخریبش داشته, باشن میشه خطرناک ترین چیزی که وجود داره...باید ازش ترسید

داشته, هایی که از نداشته, ها ساخته شده و بی احتـرامی بهش باعث میشه همه چیزهایی که ساخته شدن باهاش تخریب بشن دوباره!

تقابل عشق و منطق...
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 201 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:05

به طرز وحشتناکی دوستش دارم،خیلی هم دوستش دارم،و دلشکسته م

تقابل عشق و منطق...
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 170 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:05

اونطوری که برای بقیه میگذره برای من نمیگذره،

من توی دنیای خودمم

هزاربار از خودم میپرسم که چرا واژه ها صدا ندارن وقتی خونده میشن،انگار مال آدمها نیستن.انگار مال ما نیستن،

تلگرام و اینستاگرام رو پاک کردم،و وقتی که با افراد توی واتساپ هم حتی صحبت میکنم،انگار با اونا نیست که صحبت میکنم،با یه نفره که فقط اسما و نوع حرف زدنشون عوض میشه.نمیدونی عصبانین،نمی بینیشون،حتی عکساشون خودشون نیستن،غرق که نه،انگار مردیم توی دنیای تکنولوژی و بیرون بیا نیستیم.عجیبیم.خیلی عجیبیم

تقابل عشق و منطق...
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 168 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:05

انقدر جدی روی معماری یک ساختمان،مدتها بود که کار نکرده بودم.از سالها میگذرد.و میتوان گفت بنیاد های خوبی را کار کرده بودم که با کمی تراش و سایش طرح بسیار خوبی در می امد. اح عصبانی شد و حق داشت.حتی میان تقابل عشق و منطق...ادامه مطلب
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 22 خرداد 1398 ساعت: 8:52

یک ۲۲:۲۲ در روز ۲/۲۲ به او بدهکارم

 گفته ام چشمانت را با جانم عوض میکنم؟

گفته ام تمام خواهش من یک جانی ست که تضمن ارامش و قدرت ابدی تو و خانواده ت بشود؟

گفته م کمتر قربان صدقه برو؟

گفته ام آنکه عاشقست منم نه تو؟

گفته ام چقدر دوستت دارم؟

گفته ام ؟

چقدر ناگفته که باید بگویم

چقدر نفس که باید تبادل کنم

چقدر ضربان که باید برای تو بزند

و تو راحت میگذری

تقابل عشق و منطق...
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 225 تاريخ : چهارشنبه 22 خرداد 1398 ساعت: 8:52

ای معشوق گور به گور شده،

تو گورت بمون لطفا.من دارم حال میکنم:دی

زیر تریلی هم رفتی دستت دردنکنه.جات پره اینجا.

_:باز خوابت اومد دری وریی گفتی؟

_:گم شو:)

 

بدی رو از کسی یاد گرفتم که همیشه میخندید...

خوبی رو از کسی یاد گرفتم که همیشه اخم میکرد...

خدایا چقدر درهمن آدمات.

خیلی دلم میخواد تو تلافی دل شکستنامو کنی.

قشنگ حالشونو بگیر...من که زورم نمیرسه:دی

 

تقابل عشق و منطق...
ما را در سایت تقابل عشق و منطق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : centurylady بازدید : 223 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 3:42